یاسمین خوشگلمیاسمین خوشگلم، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره
نیکا جونمنیکا جونم، تا این لحظه: 6 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

دخترخاله ودختر دایی از خواهر عزیز ترم

خاطرات دو دختر بازیگوش در سال 1398

پنجشنبه 18 بهمن 1397

1397/11/20 2:37
445 بازدید
اشتراک گذاری

پنجشنبه دعوت بودیم خونه ی شهناز خانوم ، یاسی عزیزمم کلی شیرین زبونی می کرد 😍

 

 

 

پیروزی یاسمین : یاسی داشت تو کیف مامانی دنبال یه چیزی برای بازی می گشت ، که یکدفعه اب نبات چوبی قدیمی رو پیدا کرد ، حالا هی از یاسمین اصرار  و از مامانی جواب نه ، چون ابنبات ممکن بود خراب باشه و در اخر ازترس ابرو تومهمونی یاسی جونم یک هیچ مامانیشو برد 🤣

 

یاسمین جونم و شعر هایی که بلده : در عکس بالا یاسی جونم درحال خوندن شعر السا :

 

لری گو

لری گووووووووووووووووووو

لرررررریییییییی گووووووووووووووو

لریییییییییییییییییی گو

لری گو

🤣

 

 

هیجانات دختر موفرفری ما درحال اواز خواندن ❤️

 

 

شعر ماه پیشونی از زبون یاسی :

 

با اندشت همه نشون میدن منو

ماه پیشونی قلبمو

خوب ( خیلی با صدای کم می گه ) زدی بردی

وقتشه دیوونه بشم

به سیم اخر بزنم

وقتشه که ششششمارتو بگیرمو       زنگ بزنم

نمی تونه ...د کنه  رامو    .... جلو دارم نیست

 

شعر  لیسانسه ها :

توبیا ای یار دیرین 

توبیا ای شور شیرین

بقیشم بلدنیستم ❤️

 

یه شعرم خوند که از خودش در می اورد ، گفتم دیگه چه شعری بلدی ؟ گفت : شعر دیو و دلبر

گفتم : بخون گفت : من پرنسسم تو دیوی ، من خوبم و  تو بدی

😅

 

خلاصه برامون شعر گفتند  ،  یاسی جونم هی به من گفت بیا باهم بازی کنیم ، دیدم نمیشه ، بردمش یک گوشه بهش گفتم بیا باهم حرف منطقی بزنیم ، شما دختری ، ما خانوم ها تومهمونی باید یک گوشه بشینیم .

بعد حرفامون  خواستم برم ، گفت نه همینجا بشین ، گفتم نمیشه ، گفت بیا باهم حرف منطقی بزنیم 😆

 

 

 

 

پسندها (3)

نظرات (1)

مامانیمامانی
4 اسفند 97 14:34
الهییییی
فدای این شیرین زبونیها😘
دخترخاله و دختر عمه عطیه
پاسخ
خدانکنه😘
 مرسی از لطفتون🤭😍