سری به خاطرات قدیمی
اون روز خانه ی خالم بودیم ، بعدش رفتم بیرون ، وقتی برگشتم دیدم یاسمین در اتاق پذیرایی با پتویی که من براش خریده ام خوابیده است ، منم کیندری که براش خریده بودم گذاشتم کنارش 😍
اینجا نیکا خوشگله ویاسی کنارهم بودند هنوز نیکاجونم دوماهش نشده بود ❤️
اینجاهم یاسمین خوشگلم در تولد نوه ی عمه اش و دوست عزیزش ، اوا جون بود .
در اخر هم یک عکس از نیکا خوشگله ، وقتی خانه ی ما بود .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی