یاسمین خوشگلمیاسمین خوشگلم، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
نیکا جونمنیکا جونم، تا این لحظه: 6 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

دخترخاله ودختر دایی از خواهر عزیز ترم

خاطرات دو دختر بازیگوش در سال 1398

چهارشنبه 3 بهمن 1397

1397/11/8 0:47
244 بازدید
اشتراک گذاری

 

چهارشنبه همه منزل مامان بزرگم بودیم ، یاسی و نیکاهم باهم کلی بازی کردند ، از اولش بگم که تا در رو بازکرد ومنو دید ، پرید توبغلم ❤️ حالا مگه پایین میومد 😊 بعد با عمو قاسمش ( بابام ، شوهرخاله ی یاسی ) کلی شوخی کرد 😂 کل گرفت .😊

اینجا خانوم خوشگل من داشت شیرینی خوشمزه میخورد 😋

من و یاسی هردومون اون شب بنفش بودیم 😍

دخمل باس مو  فرفری باشه 😘😘😘😘😘

😊😊😊😊

نیکا خانوم رسید خانه ی مامان بزرگی جون و کلی برامون خندید 😍

 

 

 

 

 

 

 

 

بعد از شام ، نیکا خوشگله ی ما که تازه راه رفتن یاد گرفت بود ، شروع کرد با اهنگ ورزش کردن ،یاسیم رفت و باهاش ورزش کرد ، دور میز میچرخیدن و ورزش میکردن .

اینم لباس جدید نیکا خانوم خوشگل 😍

اینجاهم نیکا و یاسی داشتن باهم بازی می کردند 😍

اخر شب هم وقتی با یاسی صحبت می کردم ازش پرسیدم  : عیدی چی دوست داری بهت بدم ؟

یاسی هم گفت : از اون چیندر بزرگا ( از اون کیندر بزرگ ها ( تخم مرغ شاسی سایز بزرگ ) )

پرسیدم دوست داری توش چیا باشه ، خیلی چیزها رو گفت ولی یه چیز جالب هم بود ،  : یاسی دیگه چی دوست داری توش باشه ؟

_ تفنگ اب پاش

_ تفنگ اب پاش ! چرا ؟

_ اخ مال خودم شکست ، انداختم تو اشغالا

_ باشه عزیزم

 عشق منه یاسی 😍

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)