خاطرات دوم تا چهارم اسفند 1397
ایشون نیکاخانوم خوشگل ماهستند 😘 که تازه راه رفتن یاد گرفتن 🤩 خب حالا میریم سراغ سه شنبه دوم اسفند ماه 1397 ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ صبح برای ثبت نام دانشگاه رفته بودم ، برای برگشتنه یک تخم مرغ شانسی خریدمو رفتم منزل خاله ام ، دیگه یاسی عشقم کلی بامن بازی کرد و دائم منو می بوسید 😘 بعد از ظهر برای مراسم تولد زنانه ی شهناز خانوم ، با خاله و یاسی رفتم برای خرید هدیه ، در راه یاسی جونم که داشت ادامس می خورد چندتا عکس ازش گرفتم . داخل پاساژ یاسمین ما که خیلی خسته شده بود هی گفت اینو می خوام و اونو می خوام 😅 خب بچه گرسن...